تو آفریقا یه قبیله اى هست نمیدونن طلاق چیه.!!!
.
.
.
.
.
اصن به این قرتی بازیا اعتقاد ندارن،،،
زن که پررو میشه میخورنش!!!
خلاص
روزی مردی از حکیم پرسید : ای حکیم بهترین راه رسیدن به آزادی چیست؟
حکیم گفت :
مترو
شوهرخالم زنگ زده میگه : من رو تو تلگرام نامنویسی کن …
.
.
.
.
.
.
.
.
گفتم دفترچه آزمونش هنوز نیومده اومد خبرت میکنم !
حالاهر روز زنگ میزنه میگه دفترچش نیومده ؟؟
رفتم توالت عمومی در میزنم
یارو میگه: دستشویی داری؟
.
.
.
.
.
میگم : نه خواستم ببینم شما کم و کسری نداری؟؟!!!
شوهرها بهترین آدمهایى هستند که میتوانید رازهایتان را با آنها در میان بگذارید
آنها هرگز به هیچکس نمیگویند!
چون اصلاً گوش نمیدن
یه بار سوار تاکسی شدم
راننده گفت امروز در مورد راه حل سیاسی سوریه تحلیل میکنم
حوصلشو داری سوار شو
نداری تاکسی بعدی در خصوص انتخابات مجلس تصمیم گیری میکنند !
بعضی شبا که خوابم نمی بره، یه جوری که مغزم بشنوه می گم:
.
.
.
.
.
.
.
.
خوب! برم یه کتابی بیارم بخونم…
.
هیچی دیگه، اصلا بیهوش می شم
پاسخ منطقی اکثر پدرهای ایرانی در مقابل، اجازه گرفتن فرزندانشان برای انجام کاری:
.
.
.
.
1) اگر قبلا کسی آن کار را انجام نداده باشد:
آخه کی تاحالا همچین غلطی کرده که تو میخوای بکنی؟
2) اگر قبلا کسی آن کار را انجام داده باشد:
حالا هر کی هر غلطی کرد تو هم باید بکنی؟
.
.
.
.
جُملاتِ قِصارش نُقلِ مجالسه اصن...
یه مهندس یک گدایی رو با دخترش دید که گدایی میکردن
دختره بسیار زیبا بود مهندس رفت به پدرش گفت که من میخوام با دخترت ازدواج کنم
پدرش گفت که یه شرط داره و اون اینکه سه روز با ما گدایی کنی که در آینده به دختر من نگی گدا بودی باهات ازدواج کردم
اولش مهندس مردد بود وبعد قبول کرد تا دو روز کار گدایی رو انجام داد
وبعد نشست و شروع کرد به گریه کردن
گفت واسه چی گریه میکنی همش یه روز دیگه داری و دیگه تموم
مهندس گفت من واسه گدا بودنم گریه نمیکنم
واسه سالهای عمرم که در سازمان نظام مهندسی هدر رفت گریه میکنم
زن و شوهری از زندگی خسته شدند و تصمیم گرفتند با هم خودکشی کنند. با هم با بالای برج بلندی رفتند و مرد گفت تا 3 میش ماریم و با هم میپریم. تا 3 شمردند و زن پرید ولی مرد نپرید. مرد با لبخند سقوط زن را نگاه میکرد که ناگهان چتر نجات زن باز شد و در حالی که با آرامش در حال فرود بود میگفت :
*
*
*
*
*
*
*
دروغگو مگر پات به خونه نرسه میدونم چیکارت کنم.
رفته بودم قصابی ,خیلی هم شلوغ بود
قصابه ,گوشت هرکی آماده می شد
این جوری صداش میزد :
گوساله کی بود؟؟؟؟
گوسفند بیا جلو !
به یکی هم گفت : تو گوسفندی؟؟؟؟
گفت نه آقا من گاوم.
خوشبختانه من جیگر خواسته بودم
گفت جیگر بیاد جلو
پیرزنه از ایران میره آمریکا پیش پسرش و تصمیم میگیره شهروند آمریکایی بشه !
اما اونجا میگن برای اینکه شهروند اینجا بشی پنج تا سوال ازت می پرسیم و
اگر بتونی به چهار تاش پاسخ صحیح بدی میتونی شهروندمون بشی!!
پسرش میگه مادربزرگم انگلیسیش خوب نیست شما سوال رو بپرسین من براش ترجمه میکنم !
اوناهم میگن باشه و سوال رو شروع میکنن !
1 : پایتخت آمریکا کجاست؟
پسرش ترجمه میکنه: من دانشگاه تو کدوم شهر آمریکا بودم؟
پیرزنه میگه :واشنگتون !!
میگن درسته و سوال بعدی !
2 : روز استقلال آمریکا کی است؟
پسرش ترجمه میکنه:نیومن شاپ کی حراج میکنه؟؟
پیرزنه میگه 4 جولای !!
میگن درسته !
3: امسال چه کسی نامزد ریاست جمهوری آمریکا بود اما شکست خورد؟
پسرش ترجمه میکنه: اون مرتیکه معتاد که با دخترت ازدواج کرد کجا باید بره؟
پیرزنه میگه: توگور !!
طرف میگه واو شگفت آوره !
4: هشت سال پیش چه کسی رییس جمهور امریکا بود؟
پسرش ترجمه میکنه : از چیه جورابای پدربزرگ بدت میاد؟
پیرزنه میگه : بوش !!
هنر نزد ایرانیان است و بس!!!
خانمی وارد داروخانه شد و با آرامش خاصی به دکتر داروساز گفت که به سیانور احتیاج دارد!
داروساز پرسید سیانور را برای چی میخوای؟ خانمه توضیح داد که لازم است شوهرش را مسموم کند!!!
چشم های دکتر داروساز چهار تا میشه و میگه خدا رحم کنه! خانم من نمی تونم به شما سیانوز بدم که با اون شوهرتون رو بکشید! این کار برخلاف قوانینه! من مجوز کارم را از دست خواهم داد... هر دوی ما را زندانی خواهند کرد و دیگه بدتر از این امکان نداره.
نه خانم! نه! شما حق ندارید سیانور داشته باشید. حداقل من به شما سیانور نخواهم داد. وقتی حرف دکتر به اینجا رسید، خانمه دستش رو برد داخل کیفش و از داخل اون یه عکس درآورد... عکسی که در اون شوهرش و زن دکتر داروساز باهم توی یک رستوران در حال شام خوردن بودند.
داروساز یه نگاهی به عکس کرد و گفت: چرا همون اول به من نگفتین که نسخه دارین؟
باباهه به پسر شیطونش میگه:
امروز یه مهمون میاد خونمون
که بچش یه گوش نداره حواست باشه نری هی بگی این بچه چرا گوش ندار
آبرو ریزی کنی.
.
.
مهمون میاد, بچه شیطونه هی نگاه میکنه به این بچه بی گوش و میگه:
شما باید به بچتون زیاد آب هویچ بدین بخوره مهمون میگه چرا عزیزم!
میگه: آخه اگه چشماش ضعیف بشه واسه عینکش باید داربست بزنید.
رفته بودم برای مصاحبه استخدام ...
طرف پرسید:
نماز جمعه میری ؟
گفتم بله .. بله میرم!
پرسید:
پارسال روز قدس راهپیمایی رفته بودی ؟
گفتم بله رفته بودم!
پرسید:
کیک و ساندیس هم خوردی ! ؟
گفتم بله .. بله خوردم !
گفت: تو غلط کردی !! روز قدس که ماه رمضونه!!
نامردا سوال انحرافی در این حد آخه!!
به یه نفرمیگن اگه پلنگ دنبالت کنه چیکارمیکنى ؟
میگه: از درخت میرم بالا.
میگن اگه اومد بالاى درخت چى ؟
میگه میرم روى شاخه ها.
میگن اگه اومد رو شاخه چى؟
میگه: میپرم رو درخت بغلی.
میگن: اگه اونم پرید رو درخت بغلی چی؟
میگه: اگه اونم منو ول کنه
تو مارو ول نمیکنى!!
پیرزنه توی اتوبوس هی میگفته: «نی نای نا نای نی نای نای»،
همه هم دست میزدن براش
آخرش دست میکنه توی کیفش، دندوناشو در میاره میذاره و میگه: «نیاوران
نیگه دار»!
گریه کردن خارجیها
خیره میشن به چشمات و بغض میکنند بعد یک قطره اشک میلغزه رو گونشون!!!
اونوقت گریه کردن ما
1- تغییر سایز دماغ از خیار قلمی به کدو حلوایی
2- تغییر سایز چشم از الو برغونی به ماش له شده
3- مخلوط شدن اشک و مخاط بینی بگونه ای که قابل تشخیص نیست
4- تازه اخراش از شدت گریه حالت تهوع بهمون دست میده
یه روز خسیسه به یه حاجی آقا می گه من زمان جنک به یه عراقی پناه دادم گناه کردم؟
حاجی میگه نه تازه ثوابم کردی!!!
میگه اخه شبی ده تومن ازش می گرفتم!
میگه ایراد نداره
بعد خسیسه میگه به نظرتون بهش بگم جنگ تموم شده؟؟؟؟!!!!!!!!!
به یه ژاپنی و آلمانی و ایرانی نفری 50 تا موز و یک میمون دادن
گفتن:
با دادن این 50 تا موز به میمونتون
باید بهش حرف زدن یاد بدید.
اومدن دیدن ژاپنیه 50 تاموزو داده
میمونه خورده هیچی یاد نگرفته
آلمانیه هم همینطور
بعد رفتن سراغه ایرانیه دیدن 49
تا موزو خودش خورده
و میمونه داره با التماس میگه :
ممد تورو خدا آخری و نصف کن با هم بخوریم !
===========================
شوهر : عزیزم بیا باهم بریم پارک ورزش ...
زن : چی؟؟؟تو فکر میکن? من چاقم؟؟؟؟
شوهر : خب نمیخوای نیا ......
زن : منظورت اینکه من تنبلم؟؟؟؟؟؟
شوهر : آروم باش خانوم .....
زن : یعنی من عصبانی ام؟؟؟؟
شوهر : منظورم این نبود ......
زن : پس من دروغگوام؟؟؟؟؟
شوهر : باشه اصلا من تنها میرم ....
زن : چی؟تنها؟؟چرا تنها؟با کی قرار داری؟؟؟؟
شوهر : اصلا غلط کردم جایی قرار نیس بریم
زن : مگه من مسخره توام ؟؟????
بابام رفته بود شیرینی بخره ولی دست خالی برگشت
همزمان با رسیدن بابام، مهمونامون هم رسیدن و یه بسته شیرینی برامون آورده بودن
مامانم که فکر کرده بود شیرینی رو بابام خریده، چید تو ظرف و آورد تعارف کرد به مهمونا!
حالا هی میگه تورو خدا ببخشید ما هیچ وقت از این شیرینی آشغالیا نمیخریدیم
با ریتم بخونی
همه چی آرومه،،، نت من داغونه ،،، من چقد بدبختم،، دلم من ویرونه،، تشنه سیگنالم ،،، از خودم مینالم،،، منو نت بارون کن،، به چشات میبالم،،، همه چی قاطیه ،، من پر از دل دردم،،
نت من قاطیه،، من به لاین دل بستم ،، از گوشیم معلومه،، من چقد بدبختم،، همه چی داغونه،، تشنه ی سیگنالم،، منو سیرابم کن،، منو با اینترنت دوباره شادم کن،، بگو که اینترنت تا ابد پا برجاس،، حالا ک برق عشق توتلگرام پیداست؛؛
رو سند ازدواج 5 میلیون وام میدن.
رو سند گاوداری
90میلیون !!!!!!!!!!!!!!!!!!
.
.
.
.
حالا موندم گاو بگیرم یا زن....؟
خدا ازتون نگذره ادمو میزارین لای منگنه
کلاغی بالای درخت
پیتزا میزد
روباه گفت : چه سری چه دمی عجب تیریپ خفنی آواز
بخون فیض ببرم؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
کلاغ پیتزا رو زیر بغل زد و گفت : روزی که پنیرو
بردی سوم بودم الان سالهاست فارغ التحصیل شدم و رفتم وزارت امور خارجه...اونم تو تیم مذاکرات هسته ای ام ...
روباه گفت همینه که پرات ریخته؟
کلاغ پر باز کرد که نگاه کنه پیتزا افتاد
روباه گفت روزی که پنیرتو بردم؛ دانشجو بودم
الان معاون جان کری ام
همونطور که مستحضرید الان قیمت بشکه از خود نفت گرونتره
.
.
رو این حساب قراره از این به بعد تو ظرف یکبار مصرف نفت رو صادر کنیم
.
.
اگه همینطور پیش بره کشورهای خواهان نفت باید با خودشون قابلمه بیارن!
.
—---
دیروز رفته بودم امامزاده داوود...
تو مسیر یک پیرمرده پیاده میرفت سوار ماشینش کردم، برگشت گفت دست شما درد نکنه ما قدیما این مسیر رو با خر میرفتیم،
الان داریم با شما میریم...
نفهمیدم تشکر کرد؟! خاطره بود؟ یا قصد تخریب مارو داشت؟!!!
پیامک شوهر به زن :
نترس ، من از پله های اداره افتادم و خانم جهانپور ، من رو که بیهوش بودم رسوند بیمارستان
الان بهوش اومدم ، احتمال خونریزی مغزی هست پای چپ و دنده راستم شکسته .
زن : خانم جهانپور کیه ؟؟؟
مرده رفت گلفروشی برا زنش گل بخره ...میبینه خیلی گرونه...
بعد از یک ساعت برگشت، به زنش گفت :هرچی فکر کردم دیدم تو خودت گلی برات کود خریدم !!!????
????????
باقیمانده پیکر آن مرحوم فردا از مقابل خانهی مادرش اینا تشییع خواهد شد.
نصفِ شبی یه لحظه احساس کردم نفسم با? نمیاد
و دارم خفه میشم??
جد و آبادم اومد جلو چشم ، افتادم به سرفه کردن
و نفس نفس زدن??
قشنگ اینقد سرفه کردم که بنفش شدم ??
یکم که تونستم نفس بکشم ، نگا با? سرم کردم ،
دیدم بابام وایساده داره میخنده
همینجوری ??
مات و خواب زده ، پرسیدم : چیه ؟! چی شده ؟!
با خنده و خیلی ریلکس گفت :
هیچی ندیدمت ، پام رفت رو گردنت ، بخواب بخواب??????
میدونین چرا ستایش 3 رو نساختن
چون عینکش دست کیمیاس فعلا ??
رستم دستان ایران کیمیاست ??
"آرش" پرزور دوران کیمیاست
یک تنه جنگیده با صدها نفر ?
من یقین دارم جکی جان کیمیاست
آنکه در دوران اسکندر نمود ??
تابع خود کل یونان کیمیاست
آنکه داده درس اخلاق و ادب ??
را به زیبایی به لقمان کیمیاست
کرد خرمشهر را آزاد او ??
بچه ناف "آبودان" کیمیاست
آرش مشفق: تناردیه...ژاور ??
هم کوزت هم ژان والژان کیمیاست
دخترمانند شیری که ساواک ??
بود از نامش هراسان کیمیاست
وآنکه از ترسش سیا و کا.گ.ب. ??
خیس بنمایند تنبان کیمیاست
آنکه باعث شد توافق عاقبت ??
ثبت گردد توی لوزان کیمیاست
دختری که بین ما و جیبوتی ??
حل کند یک روز بحران کیمیاست
در "پسابرجام "هم منجی ما ??
از نفوذ شر شیطان کیمیاست
الغرض محبوب دلهای همه ??
بالاخص کیوان و پیمان کیمیاست
هم چنان که آن "معما" واقعی ست ??
دشمن هرگونه چاخان"کیمیا"ست
????????
بارون که شدید میشه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
شهر بوی لوازم آرایش میگیره...
آقا داماد چیکارهن؟
- کارمند صداسیما هستن.
+ چه خوب! چیکار میکنن دقیقن؟
- صحنههای مرغ خوردن رو از فیلمُ سریالا سانسور میکنن!