سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نویسنده :کیومرث شهدادی
تاریخ: یکشنبه 95/6/7 ساعت: 5:17 عصر

میدونستین میوه ها و سبزیجات معانی دیگه ای هم دارن؟؟

 

 

گلابی : بدرد نخور

 

هویج : آدم علاف

 

سیب زمینی : بی خاصیت ، بی رگ

 

گیشنیز : آدم مفت خور

 

شلغم : گیج و مَشنگ

 

بادمجون : آدم معطل

 

هلو : آدم خوشگل

 

باقالی : بوگندو 


موضوع: ,
برچسب‌ها: جک کیومرث شهدادی
نویسنده :کیومرث شهدادی
تاریخ: پنج شنبه 95/6/4 ساعت: 5:8 عصر

کثافت چیست...؟


والا قبلا فحش بود

الان ابرازه علاقس

در آینده فک کنم بشه اسم بچه


موضوع: ,
برچسب‌ها: جک کیومرث شهدادی
نویسنده :کیومرث شهدادی
تاریخ: پنج شنبه 95/6/4 ساعت: 4:57 عصر

هر وقت حس کردی همه درها به روت بسته شده و دلت پُر از

غمه دستاتو تا جایی که می تونی رو به آسمون بلند کن
.
.
.


.
.

و با همه توان بزن تو سرت...
والا دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه
راستی اگه داداشت کنارته یکیم بزن تو سر اون


موضوع: ,
برچسب‌ها: جک کیومرث شهدادی
نویسنده :کیومرث شهدادی
تاریخ: یکشنبه 95/5/31 ساعت: 2:54 عصر

ازدواج مثل دستشوئی میمونه









اونایی که توشن میخوان بیان بیرون
اونایی که بیرونن میخوان بیان توش


موضوع: ,
برچسب‌ها: جک
نویسنده :کیومرث شهدادی
تاریخ: شنبه 95/5/30 ساعت: 3:44 عصر

آهنگ گلپری جون آرمین نصرتی رو

 واسه یه آمریکایی فرستادم

حالا خوشش اومده میگه معنیش رو برام بفرست


کسی کتاب مثنوی داره قرض بده؟

 وجهه ی کشورمون در خطره …!!
این یه مسئله ملیه


موضوع: ,
برچسب‌ها: جک
نویسنده :کیومرث شهدادی
تاریخ: جمعه 95/5/29 ساعت: 5:6 عصر

دختره پست گذاشته : سوسک تو اتاقمه
.
در عرض یه ربع 300 تا لایک خورده؛
60 نفر از اصفهان و اهواز راهی تهران شدن .
.
.


اونوقت پسره ده روزه پست گذاشته سرطان دارم حلالم کنید ،
.

         

.
.
.
2 تا لایک خورده . یکی هم نوشته  آب میوه بخور خوب میشی


موضوع: ,
برچسب‌ها: جک
نویسنده :کیومرث شهدادی
تاریخ: پنج شنبه 95/5/28 ساعت: 10:28 صبح

بچه که بودیم بازیگوشی میکردیم.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
الآن که بزرگ شدیم فرقی نکرده فقط بر عکس شده

گوشی بازی میکنیم!!


موضوع: ,
برچسب‌ها: جک
نویسنده :کیومرث شهدادی
تاریخ: پنج شنبه 94/11/29 ساعت: 1:0 صبح

یه دونه موز خریدم، شد 1100 تومن !

 

پوستشو کندم گذاشتم رو ترازو وزن کردم

وزن پوستش در 1100 ضرب کردم،
بعد تقسیم بر وزن کل موز کردم!!

قیمت پوستش شد 600 تومن!!

پوستشم خوردم


دیشب ساعت 2 ی شماره ناشناس بهم زنگ زد

من: بله؟

: سلام منزل آقای پفک نمکی؟؟

من: بله بفرمایید!

: ببخشید بروسلی خونه ست؟؟

من: بله خودم هستم بفرمایید



یهو قطع کرد....
خب برادر من بلد نیستی نکن!


تلویزیون دختررو رو نشون داد



.
.
.
.
 
.
که پزشکی قبول شده بود .
یهو
بابام زد تو سرم گفت یاد بگیر همسن توئه !
یهو باباشم نشون دادن که اونم پزشک بود
بابامم کانالو عوض کرد...


دختره پست گذاشته: شوهر می خوام...










6 تا پسر لاک کردن...
6666 تا زن هم کامنت گذاشتن بیا شوهر منو ببر


مامان فردا جلسه اولیا مربیاست معلممون گفته همه مامان باباشون بیان !
نه پسرم من نمی رم !
چرا؟
آخه ناظمتون دوست پسر دوران دبسرستانم بود. مدسرتون هم بچه محلمون بوده تیغش می زدم! بابای اشکان دوستتم باهاش دوست بودم. به بابات بگو بره !
مامان بابایی میگه اگه خانوم معلمت بفهمه من باباتم مردودت می کنه!!!



نخندین اینا دردای آینده این جامعه ست...

 


موضوع: ,
برچسب‌ها: جک
نویسنده :کیومرث شهدادی
تاریخ: چهارشنبه 94/11/28 ساعت: 12:40 صبح

آلبرت اینشتین خطاب به چارلی چاپلین:

آنچه که من بیش از هرچیزی در مورد هنر تو تحسین می کنم، جهانی بودن آن است. تو کلمه ای بر زبان نمی آوری، اما همه دنیا تو را می فهمند.

چارلی چاپلین در پاسخ گفت:

صحیح!!!
اما کار تو بزرگتر است، همه دنیا تو را تحسین می کنند، در حالی که هیچ کس نمیفهمد تو چه می گویی!!!


زنگ زدم مدرسان شریف
گوشی و برداشت گفت : بله
گفتم : مدرسان شریف
گفت :بله بفرمایید
گفتم : مدرسان شریف
گفت :درست تماس گرفتید امرتون
گفتم : مدرسان شریف
گفت :حالتون خوبه شما؟
گفتم : مدرسان شریف
گفت : مرتیکه بنال
گفتم : مدرسان شریف
.


کار که به فحش رسید گفتم: حالا فهمیدی ما جلو تلویزیون چی میکشیم؟
گفت : آره امر دیگه ای نداری
گفتم : مدرسان شریف


بلدرمن حکیم را به پاره ای از مریدانش دستور دادندی تا برای رسیدن به صبر، چهل روز در بیابان معتکف بشدندی مریدان شوریده حال شدندی و از بلدرمن پرسیدندی که یا بلدرمن، راه دیگری را هم برای به دست آوردن صبر موجود باشد؟
.
.
.
.
.
.
.
.
بلدرمن حکیم فرمود آری یک ساعت استفاده از اینترنت پر سرعت ایران!
مریدان همی نعره ای کشیدندی و راه بیابان پیش گرفتندی!


صبح بهم التماس میکرد نرو منو تنها نزار!!



بهش گفتم عزیزم منم عاشقتم ولی باید برم سر کار سعی کن بفهمی!
.
.
.
.
.
.
.
مکالمه "من" و پتو امروز  صبح. یهویی


دیروز آن مرد آمد، آن مرد با اسب آمد،گفت :ضعیفه غذا حاضر است ؟
.
.
امروز آن مرد آمد، آن مرد با پراید آمد، گفت :عشقم غذا حاضره؟
.
.
فردا آن مرد می آید، آن مرد با پیشبند میاید، میگوید :عجقم غذا چی درست کنم؟!

 

 


موضوع: ,
برچسب‌ها: جک
نویسنده :کیومرث شهدادی
تاریخ: سه شنبه 94/11/27 ساعت: 12:31 صبح

معده دخترها بعداز مهمونی

نصف سیب
نصف موز
نصف استکان چایی
نصف نصف بشقاب برنج
نصف ژله
نصف شیرینی



حالامعده پسرها
5عدد سیب
شش عدد موز
یه سماور چایی
یه مرغ کامل
به اضافه کلی چیز دیگه....






جالب اینجاست که بعداز مهمونی. دخترها میگن. امشب زیادروی کردیم. رژییمم شکست

ولی پسرها میگن. جمعیت زیاد بود. روم نشد چیزی بخورم


تاحالا به مگسی ک تو دستشویی روبروت روی دیوار میشینه دقت کردی؟
.
.
.
.

.
.
.
.
طفلکی جوری ذوق میکنه و دستاشو میماله به هم
که انگار براش پیتزا خریدی


دیروز رفتم عابر بانک پول بگیرم
دکمه ی دریافت رو که زدم عکس یه قبر رو صفحه ی عابر بانک نشون داد!!!

امروز رفتم به رییس بانک میگم :
آخه این چه وضعیه!!! عکس قبر میاد رو عابر بانک



میگه: منظور عابر بانک اینه وقتی پول توحسابت نیست از سرقبرم بیارم...




عابربانکا چه فهمیده شدن...


یک ایرانی در امریکا برای شغل دوم یک کلینیک باز می کند با یک تابلو به این مضمون:

"درمان بیماری شما با 50 دلار. در صورت عدم موفقیت 100 دلار پرداخت می شود."

یک دکتر آمریکایی برای مسخره کردن او و کسب 100 دلار به آنجا می رود و می گوید: من حس ذائقهء خود را از دست داده ام. ایرانی به دستیار خود می گوید: از داروی شماره 22 سه قطره. دکتر دارو را می چشد اما آن را تف می کند و می گوید این دارو نیست که گازوییل است!
ایرانی می گوید شما درمان شدید!
 چون طعم گازوییل را حس کردید و 50 دلار می گیرد.

چند روز بعد دکتر آمریکایی برای انتقام بر می گردد و می گوید که حافظه اش را از دست داده است.
ایرانی به دستیار خود می گوید: از داروی شماره 22 سه قطره. دکتراعتراض می کند که این دارو که  مربوط به ذائقه بود
و ایرانی می گوید شما درمان شدید !!!!
و 50 دلار می گیرد.

به عنوان آخرین تلاش دکترچند روز بعد مراجعه می کند و می گوید که بینایی خود را از دست داده است.
ایرانی می گوید متاسفانه نمی توانم شما را درمان کنم، این 100 دلاری را بگیرید!
اما دکتر اعتراض می کند که این ,یک50دلاری است. ایرانی می گوید شما درمان شدید و 50 دلار دیگر می گیرد.

ایرانی میزنه رو شونه دکتر آمریکایی و میگه :
همیشه از  ایرانیها بترسید، اینو به اون باراک هم بگو.


بعضی پرستارا جوری آمپول میزنن انگار




بیشوهریشون،

شکست عشقیشون ،

 انحراف بینیشون،

ریزش موهاشون،

جوش زیر پوستیشون،

تقصیر ماست؟!!!!

مسئولان رسیدگی کنن خواهشا



 


موضوع: ,
برچسب‌ها: جک
لینک های روزانه
دوستان
ابزارک های وبلاگ