پيام
+
[وبلاگ]
يه روز يه نفر محکوم به مرگ بوده ميبرنش برا اعدام..
جلادي هم که قرار بود اعدامش کنه باهاش ضد بود..
پادشاه اون روز خوشحال بود و يه شانسي به اعدامي ميده و به جلاد ميگه سه تا برگ در بيار تو دو تاش بنويس بکشيد و تو يکيش بنويس ببخشيد..
چون جلاد با اون شخص دشمن بود تو هر سه کاغذ مينويسه بکشيد...
بعد محکوم يه برگ ورميداره و آزاد ميشه چگونه امکان پذيره!!؟
جبهه مقاومت اسلامي
95/10/9
شمس الظلام
:-/
||دختر دوست داشتني||
:-/ - شمس الظلام
Elahe
ميگه اون 2 تاي ديگه رو بخونيد :دي
کيومرث
{a h=upturn}E . A{/a} افرين