تاریخ: جمعه 96/2/8 ساعت: 10:24 صبح
میگویند :
سفیر انگلیس در دهلى از مسیری در حال گذر بود، که یک جوان هندی، لگدی به گاوی میزند ...
و گاو که در هندوستان مقدس است ...!
فرماندار انگلیسی پیاده شده و به سوی گاو میدود و گاو را میبوسد و تعظیم میکند ...!
بقیه مردم حاضر که میبینند یک غریبه اینقدر گاو را محترم میشمارد،
در جلوى گاو ، سجده میکنند و آن جوان را به شدت مجازات میکنند ...
همراه فرماندار با تعجب میپرسد :
چرا این کار را کردید ؟
فرماندار میگوید :
لگد این جوان آگاه، میرفت که فرهنگ هندوستان را هزار سال جلو بیاندازد، ولی من نگذاشتم ...!!!
??کتاب : "جهانی که من میشناسم"
?? نویسنده : برتراند راسل
نظر