رفته بودم برای مصاحبه استخدام ...
طرف پرسید:
نماز جمعه میری ؟
گفتم بله .. بله میرم!
پرسید:
پارسال روز قدس راهپیمایی رفته بودی ؟
گفتم بله رفته بودم!
پرسید:
کیک و ساندیس هم خوردی ! ؟
گفتم بله .. بله خوردم !
گفت: تو غلط کردی !! روز قدس که ماه رمضونه!!
نامردا سوال انحرافی در این حد آخه!!
به یه نفرمیگن اگه پلنگ دنبالت کنه چیکارمیکنى ؟
میگه: از درخت میرم بالا.
میگن اگه اومد بالاى درخت چى ؟
میگه میرم روى شاخه ها.
میگن اگه اومد رو شاخه چى؟
میگه: میپرم رو درخت بغلی.
میگن: اگه اونم پرید رو درخت بغلی چی؟
میگه: اگه اونم منو ول کنه
تو مارو ول نمیکنى!!
پیرزنه توی اتوبوس هی میگفته: «نی نای نا نای نی نای نای»،
همه هم دست میزدن براش
آخرش دست میکنه توی کیفش، دندوناشو در میاره میذاره و میگه: «نیاوران
نیگه دار»!
گریه کردن خارجیها
خیره میشن به چشمات و بغض میکنند بعد یک قطره اشک میلغزه رو گونشون!!!
اونوقت گریه کردن ما
1- تغییر سایز دماغ از خیار قلمی به کدو حلوایی
2- تغییر سایز چشم از الو برغونی به ماش له شده
3- مخلوط شدن اشک و مخاط بینی بگونه ای که قابل تشخیص نیست
4- تازه اخراش از شدت گریه حالت تهوع بهمون دست میده
یه روز خسیسه به یه حاجی آقا می گه من زمان جنک به یه عراقی پناه دادم گناه کردم؟
حاجی میگه نه تازه ثوابم کردی!!!
میگه اخه شبی ده تومن ازش می گرفتم!
میگه ایراد نداره
بعد خسیسه میگه به نظرتون بهش بگم جنگ تموم شده؟؟؟؟!!!!!!!!!
به یه ژاپنی و آلمانی و ایرانی نفری 50 تا موز و یک میمون دادن
گفتن:
با دادن این 50 تا موز به میمونتون
باید بهش حرف زدن یاد بدید.
اومدن دیدن ژاپنیه 50 تاموزو داده
میمونه خورده هیچی یاد نگرفته
آلمانیه هم همینطور
بعد رفتن سراغه ایرانیه دیدن 49
تا موزو خودش خورده
و میمونه داره با التماس میگه :
ممد تورو خدا آخری و نصف کن با هم بخوریم !
===========================
شوهر : عزیزم بیا باهم بریم پارک ورزش ...
زن : چی؟؟؟تو فکر میکن? من چاقم؟؟؟؟
شوهر : خب نمیخوای نیا ......
زن : منظورت اینکه من تنبلم؟؟؟؟؟؟
شوهر : آروم باش خانوم .....
زن : یعنی من عصبانی ام؟؟؟؟
شوهر : منظورم این نبود ......
زن : پس من دروغگوام؟؟؟؟؟
شوهر : باشه اصلا من تنها میرم ....
زن : چی؟تنها؟؟چرا تنها؟با کی قرار داری؟؟؟؟
شوهر : اصلا غلط کردم جایی قرار نیس بریم
زن : مگه من مسخره توام ؟؟????
بابام رفته بود شیرینی بخره ولی دست خالی برگشت
همزمان با رسیدن بابام، مهمونامون هم رسیدن و یه بسته شیرینی برامون آورده بودن
مامانم که فکر کرده بود شیرینی رو بابام خریده، چید تو ظرف و آورد تعارف کرد به مهمونا!
حالا هی میگه تورو خدا ببخشید ما هیچ وقت از این شیرینی آشغالیا نمیخریدیم
با ریتم بخونی
همه چی آرومه،،، نت من داغونه ،،، من چقد بدبختم،، دلم من ویرونه،، تشنه سیگنالم ،،، از خودم مینالم،،، منو نت بارون کن،، به چشات میبالم،،، همه چی قاطیه ،، من پر از دل دردم،،
نت من قاطیه،، من به لاین دل بستم ،، از گوشیم معلومه،، من چقد بدبختم،، همه چی داغونه،، تشنه ی سیگنالم،، منو سیرابم کن،، منو با اینترنت دوباره شادم کن،، بگو که اینترنت تا ابد پا برجاس،، حالا ک برق عشق توتلگرام پیداست؛؛
رو سند ازدواج 5 میلیون وام میدن.
رو سند گاوداری
90میلیون !!!!!!!!!!!!!!!!!!
.
.
.
.
حالا موندم گاو بگیرم یا زن....؟
خدا ازتون نگذره ادمو میزارین لای منگنه
کلاغی بالای درخت
پیتزا میزد
روباه گفت : چه سری چه دمی عجب تیریپ خفنی آواز
بخون فیض ببرم؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
کلاغ پیتزا رو زیر بغل زد و گفت : روزی که پنیرو
بردی سوم بودم الان سالهاست فارغ التحصیل شدم و رفتم وزارت امور خارجه...اونم تو تیم مذاکرات هسته ای ام ...
روباه گفت همینه که پرات ریخته؟
کلاغ پر باز کرد که نگاه کنه پیتزا افتاد
روباه گفت روزی که پنیرتو بردم؛ دانشجو بودم
الان معاون جان کری ام
همونطور که مستحضرید الان قیمت بشکه از خود نفت گرونتره
.
.
رو این حساب قراره از این به بعد تو ظرف یکبار مصرف نفت رو صادر کنیم
.
.
اگه همینطور پیش بره کشورهای خواهان نفت باید با خودشون قابلمه بیارن!
.
—---
دیروز رفته بودم امامزاده داوود...
تو مسیر یک پیرمرده پیاده میرفت سوار ماشینش کردم، برگشت گفت دست شما درد نکنه ما قدیما این مسیر رو با خر میرفتیم،
الان داریم با شما میریم...
نفهمیدم تشکر کرد؟! خاطره بود؟ یا قصد تخریب مارو داشت؟!!!
پیامک شوهر به زن :
نترس ، من از پله های اداره افتادم و خانم جهانپور ، من رو که بیهوش بودم رسوند بیمارستان
الان بهوش اومدم ، احتمال خونریزی مغزی هست پای چپ و دنده راستم شکسته .
زن : خانم جهانپور کیه ؟؟؟
مرده رفت گلفروشی برا زنش گل بخره ...میبینه خیلی گرونه...
بعد از یک ساعت برگشت، به زنش گفت :هرچی فکر کردم دیدم تو خودت گلی برات کود خریدم !!!????
????????
باقیمانده پیکر آن مرحوم فردا از مقابل خانهی مادرش اینا تشییع خواهد شد.
نصفِ شبی یه لحظه احساس کردم نفسم با? نمیاد
و دارم خفه میشم??
جد و آبادم اومد جلو چشم ، افتادم به سرفه کردن
و نفس نفس زدن??
قشنگ اینقد سرفه کردم که بنفش شدم ??
یکم که تونستم نفس بکشم ، نگا با? سرم کردم ،
دیدم بابام وایساده داره میخنده
همینجوری ??
مات و خواب زده ، پرسیدم : چیه ؟! چی شده ؟!
با خنده و خیلی ریلکس گفت :
هیچی ندیدمت ، پام رفت رو گردنت ، بخواب بخواب??????
میدونین چرا ستایش 3 رو نساختن
چون عینکش دست کیمیاس فعلا ??
رستم دستان ایران کیمیاست ??
"آرش" پرزور دوران کیمیاست
یک تنه جنگیده با صدها نفر ?
من یقین دارم جکی جان کیمیاست
آنکه در دوران اسکندر نمود ??
تابع خود کل یونان کیمیاست
آنکه داده درس اخلاق و ادب ??
را به زیبایی به لقمان کیمیاست
کرد خرمشهر را آزاد او ??
بچه ناف "آبودان" کیمیاست
آرش مشفق: تناردیه...ژاور ??
هم کوزت هم ژان والژان کیمیاست
دخترمانند شیری که ساواک ??
بود از نامش هراسان کیمیاست
وآنکه از ترسش سیا و کا.گ.ب. ??
خیس بنمایند تنبان کیمیاست
آنکه باعث شد توافق عاقبت ??
ثبت گردد توی لوزان کیمیاست
دختری که بین ما و جیبوتی ??
حل کند یک روز بحران کیمیاست
در "پسابرجام "هم منجی ما ??
از نفوذ شر شیطان کیمیاست
الغرض محبوب دلهای همه ??
بالاخص کیوان و پیمان کیمیاست
هم چنان که آن "معما" واقعی ست ??
دشمن هرگونه چاخان"کیمیا"ست
????????
بارون که شدید میشه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
شهر بوی لوازم آرایش میگیره...
می خندم!
دیگر تب هم ندارم
داغ هم نیستم
دیگر به یاد تو هم نیستم
سرد شده ام
سرد سرد
نمی دانم
شاید
شاید دق کرده ام!
کسی چه می داند...
بی خیال تمام هیاهوی اطراف
بر ساحل زندگی قدم می زنم
بی خیال فکر تو
دنیای خود را نقاشی می کنم
بی خیال تمام آنچه باید باشد
نگین عشق را بر انگشت خود می آویزم
بی خیال همه رفت ها
به داشته های خود دل می بندم
اما
بگذار قدم بزنم...
قدم هایی سرشار از احساس بر ساحل زندگی
این روزها...
غروب عشق برای من
حیات دوباره خورشید
در آنسوی آسمان بودن ها؛ بر ساحل زندگیست!
نسیم دریا بر لبانم می نشیند
با خود می اندیشم
گویا
عشق در همین حوالی ست...
و باز می گویم
شاید
تا غروب عشق
نیمروزی باقی ست...